ای قلمداد نسیم به آیینه
نفس مهد زمین ای قافیهجمله از تو میجوشد چشمه ها
تشنه ام از تو مینوشم عشق و صفا
لاجرم فکرم به سوی تو پرید
پر زد و به اوج پروازش رسید
این چرا افسار من دست تو نیست
من جلدم این هم از تقصییر تونیست
هر کجا روم باز جویم سوی تو
دربرم گیرم و بوسم روی تو
ای کاش این مثل هفتاد و دو من
آخر رسد زودتر از جان من
ای کاش این کاشکی بزری میداشت
دل در باغ نگاهت آن را میکاشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر